متن
How could she abandon her own child?
چگونه توانست فرزند خود را رها کند؟
He acknowledges that when he’s tired he gets bad-tempered.
او اعتراف میکند که وقتی خسته است بداخلاق میشود.
He accepted the job, albeit with some hesitation.
او این کار را پذیرفت، البته با کمی تردید.
Chris went with her, albeit reluctantly.
کریس با او رفت، گرچه با اکراه.
John and Bob complemented each other well.
جان و باب به خوبی مکمل یکدیگر بودند.
The dark red walls complement the red leather chairs.
دیوارهای قرمز تیره مکمل صندلی های چرمی قرمز است.
The wall hangings are thought to be roughly contemporary with the tiled floors.
گمان میرود که تزئینات دیواری تقریبا همدوره کاشیهای کف است.
The snow was icy and white, contrasting with the brilliant blue sky.
برف یخی و سفید بود و با آسمان آبی درخشان در تضاد بود.
These results contrast sharply with other medical tests carried out in Australia.
این نتایج شدیدا با سایر آزمایشات پزشکی انجام شده در استرالیا در تضاد است.
a successful economy
یک اقتصاد موفق
the slowdown in the Japanese economy
کاهش رشد اقتصاد ژاپن
Water expands as it freezes.
آب بههنگام یخ زدن منبسط میشود.
Sydney’s population expanded rapidly in the 1960s.
جمعیت سیدنی در دهه 1960 به سرعت افزایش یافت.
Like most of my generation, I had never known a war.
مانند بسیاری از همنسلهای من، هیچ جنگی را ندیده بودم.
In my generation the divorce rate is very high.
در نسل من آمار طلاق بسیار بالاست.
The best grades of tea are expensive.
چایهای درجه یک گران هستند.
The accident inclined him to reconsider his career.
این اتفاق باعث شد که او در شغل خود تجدید نظر کند.
Korea’s agricultural output
تولیدات کشاورزی کره
One of Jilly’s front teeth overlaps the other.
یکی از دندان های جلویی جیلی روی دندان دیگری را پوشانده است.
The tiles on the roof overlap.
کاشی های روی سقف با هم همپوشانی دارند.
Sarah rejected her brother’s offer of help.
سارا پیشنهاد کمک برادرش را رد کرد.
Gibson rejected the idea as ‘absurd’.
گیبسون این ایده را رد کرد و آن را «مزخرف» خواند.